Monday, April 16, 2007

هوا هوایه غربت و منو یه دله تنگ


باید بگم دیگه از دلتنگی و بیکاری و گرمیه هوا دارم سر به بیابون میزارم !!؟ تمام اینروزها در تنهایی و در جمع به این فکر می کنم که چرا چرا باید آزادی ، برابری و حق استفاده از تمام حقوق انسانی در تمامی اروپا برای همه یکسان باشد و نسل من و ما حداقل 100 سال از جهان عقب باشیم چرا باید از این شهر ایران تا تهران تفاوت فرهنگی و آب و هوایی و اقلیمی و ... همه چیز اینقدر متفاوت باشد گویی ما از جهان دیگری به این شهر آمده ایم... و این منم نمونه عاصی نسلم نمونه بی آیندگی و بی حاصلی چرا که زاده جهان بی تفاوتی فکرها و نگاههایه سیاستمداران کشورم هستم در شهری که قدمتش پیش از مهاجرت آریایی هاست و تمدنش حتی در آن زمان شاید بیشتر از امروز بوده است ؛ اکنون تنها شغل ممکن قاچاق مواد و سوخت می باشد و این مردم بی نهایت دل به دلالی سپرده اند ، اینجا دانشگاهی هست ، بازاری و چیزهایی دیگر ولی هیچ چیز و هیج جایی نشان از فرهنگی که در اون پاتخته خراب شده تزریق می شود نیست همه چیز بر خاک است و باد خاک و باد

No comments: