Wednesday, July 08, 2009

مايكل جكسون هم رفت



همة جهان فكر مي‌كردن اين سلطان موسيقي جهان فنا ناپذيره اما ... ياد كودكي بخير اولين بار خيلي خيلي خيلي

كوچيك بودم دوره‌اي بود كه ويديو رو تو صد تا لحاف و تشك مي‌پيچوندن و وقتي نصف شب فيلمهاي ويديو رو مي‌ديدن رو پرده‌ها لحاف مي‌كشيدن و پنهاني فيلمهاي دوهزار سال قبل از ميلاد مسيح فردين و فروزان مي‌ديدن همون دوره بود كه تو خونة‌قديمي دايجون احمد كه حالا جاش رو به يه آپارتمان 4 طبقه داده اولين بار رقص در ميان مردگان اين اعجوبة هنر رو ديدم اونموقع از ترس و حتي تعجب ميخكوب تلويزيون شده بودم و در جا خشك... اونموقع هيچوقت به وقت مرگ او فكر نكرده بودم و حتي به ذهنم خطور نمي‌كرد كه گريم عجيبي كه داشت برام تبديل به شوخي كوچيك بشه و اينكه او به دنبال فنا ناپذير بودن بود هم ديگه برام عجيب نيست،چرا كه اين خصلت همة جهانه، خلاصه مايكل جكسون سياه پوست به مايكل جكسون سفيد اونهم از نوع برفي تبديل شد و رقصها و صداش هر روز بهتر از روز قبل به جهان و جهانيان عرضه، ياد كودكي و مادر بخير كه چه قدر شوها و رقصهاي مايكل رو با شور نگاه مي‌كرد و هرگز شايد به ذهنش خطور نمي‌كرد كه كمتر 6ماه بعد از او فناناپذيرترين ستارة هنر جهان هم به ديار باقي سفر كند نه باورش سخت بود... به قول قديميا شايد مايكل هم دق كرد... يهوديها بااون جنجالي كه براش به پا كردند كاخ سكوت و آرامشش رو به جهنمي بزرگ تبديل كردند به هر حال او رفت و حالا باز داستان تكراريه مرگ ... خارجيها هم مثل ما هستند بابا اصله انسانه ديگه خطري براي كسي نداره،‌مدونا در همون سالن كنسرت برگزار كرد و از ياد او ميليونها دلار به جيب زد و باقي ... به هر حال روحت شاد كه سالها جهان رو شاد كردي و يادت گرامي كه كودكي رو با همة بي‌رنگي‌هاي زمان ما رنگ بخشيدي ... دل هممون برات تنگ ميشه و صدات تا به ابد با جهان خواهد بود شايد

No comments: