Friday, May 04, 2007

شاید باید بنویسم بدون شرح


راستی فلانی تا حالا شده یه چیزی از خدا بخوای به سرعت بهت بده اینقدر که تصورش برات سخت باشه بعدش از اون نعمت دریافت کاملاٌ متفاوتی داشته باشی با اون چیزی که خواستی ؟!؟! مطمئنم که شده درست مثله الانه من ! گاهی اوقات به خودت می گی اگه این اتفاق بیافته من اینکار رو می کنم ! اما اون اتفاق می افته و تو عکس العمل کاملاٌ متفاوتی از خودت بروز دادی !؟!؟ دلت برایه یکی تنگ می شه فکر می کنی اگه ببینیش چی می شه ؟ می بینیش هیچی هم نمی شه ! هیچ اتفاقی نمی افته فقط اینکه تو دلت از اینهمه انتظار می گیره ! نمی دونم چی می نویسم اما اینو می دونم که اینروزا عاشق تر از همه روزهایه دیگم ! اینقدر که می تونم تمامه دنیا رو دوست داشته باشم !اصلاٌ این قلبم اینقدر بزرگ شده که می تونم همه دنیا رو دوست داشم انگاری به فضیلت بزرگه عاشق بودن رسیدم ، دلم می خواد تمامه دنیا رو از محبت پر کنم !؟! قلبم رو از همه شاخه هایه درختها آویزون کنم ! دلم می خواد به اعماقه حیات رسوخ کنم ! و امروز از آنکه عشق در دلم بیدار کرد متشکرم

1 comment:

شهرزاد کاریابی said...

عشق عشق می‌آفریند
و تو به زایش بزرگ رسیدی. این مراحل گاه دیر می‌آیند ولی زود می‌روند
گاه دیر می‌آیند ولی بموقع
گاه زود و بی‌موقع
ولی مهم اینه تا وقتی هست، قدرش رو بدونی و سعی کنی حفظش کنی