Thursday, April 01, 2010

ايام عيد


آدمه عاقل که عاشق نمی شه آدمه عاقل دنباله حل معادله های قابل جوابه زندگیه


وای اون عشقها ماله قدیما بودن اون حالها و اون عیدها ماله بچگیها بودند



عشق اینروزا توطئه ایه که آدم بر علیه خودش راه می اندازه


هر چند من مهارتشو ندارم اما اینروزا تو ساله جدید آدم باید مهارت پیدا کنه که شکله جدید و رویه سالهایه جدید رو در پیش بگیره


باید مهارت پیدا کنی ماسک بزنی به عوضه زیبایی زشت بشی


مثله آفتاب پرست


وای خدایا یه روزی وقتی عاشق شدم نمی دونستم عشق چیه


یه عشق وقتی میاد همه چیزو با خودش میاره اما وقتی می ره


وقتی میره


همه چیزو با خودش می بره همه چیزو

و


عشق رو خوده عاشقه که تو دلش جاودان می کنه و این خودش شیداشه که می تونه معنایه اون عشق رو تنها برایه خودش معنا

کنه


و عاشقيت بد درديه نرو نيست


به هر حال ما اين چند روزه عيد رو عاشقي كرديم و عاشقيت پيشه


حال و هوايي بود آن شماله چند روز اول و اين ميهمانيهاي شبانه ي سمفوني هفت بتهون دوستانه ما


شبهايي بود مستي و بي خبري و ... و بعد سيزده بدر


سيزده را هم كه بويه جويه موليان و ياد يار مهربان


كنار رود دار آباد و نان و كالباس و خيارشور و نوشابه اي و قلياني ( هر چند ديگر ما ترك كرده ايم )‌و بررسي افكار و عقايد چند روز عيد



ساله بدي آغاز نشد هر چند من خلق و خوي خوبي ندارم دلي تنگ و حالي ... و سالي ديگر رسيد سالي شايد بهتر از سالهاي ديگر



No comments: