گاهی دلم برایه خودم تنگ می شود گاهی شبهایی یا شبی مثله امشب
شب بخیر
اکنون
اینجا
دلی خیلی گرفته است به اندازه تمامه تمامه تنهاییهای آدمی
به قوله دوستی
عقده ای شدم نه کسی هست که باهاش عشق بازی کنم نه کسی که سرش داد بکشم و دعوا راه بندازم
دلم خیلی گرفته
و آدم اینجا تنهاست حالا هی شمع روشن کنم هی عود به هوا بفرستم هی به خودم بگم یه نفری یه روزی میاد تا قسمتی از من بشه نه هیچکدوم دردم رو دوا نمی کنه دیگه حتی نماز و دعا و اینها هم ... دلم خیلی گرفته یه جوری که انگار هیچوقت باز نمی شه و این بار از ته دل مسبب این حال خراب رو ... کردم دلم خیلی شکسته خیلی جوری که هیچ بند زنی دیگه نمی تونه بندش بزنه
No comments:
Post a Comment