Wednesday, October 07, 2009

وقتي همه خوابيم




نيمه شبه يه روز شلوغ و پلوغ و خسته و خراب بعد از يك جلسة انرژي و فال و گفتن يك عالمه از آينده اين و اون قصد ولو شدن روي تخت و بنا به عادت سال و ماه و با تكيه بر بخت و اقبال يكي از فيلمهايي رو كه در نبود من رو پردة سينما اومد و من فكر كنم بعد از مدتها از نرفتن به سينما افسوس خوردم رو انتخاب كردم و فيلمه وقتي همه خوابيم رو ديدم و ديدم و هر چه بيشتر ديدم در دل گفتم تنها كسي كه مي‌تونست اينجوري سينماي ايران رو به تصوير بكشه استاد بهرام بيضايي بود و به واقع متشكرم استاد ..بعله آقايان سوپر استار رو بشناسيد خانمهاي سينماي ايران رو هم بشناسيد فراماسونري تهيه كنندگان ايران رو هم ببينيد و به واقع تا كي استاد بيضايي؟ تا به كي ببينيم كه ما كار كرديم در تيتراژها چيز ديگري نوشته شد؟!؟ ما كار كرديم ديگران جايزه گرفتند ؟ ما كار كرديم و ....آقايان سوپر استار استفاده بردند ، جماعت بنگ و ننگ ... جماعت شوهاي مختلف از ساعت و عينك و مارك گرفته تا آبي شو و سبز شو و قرمز شو و شوهاي مختلف ديگر ... دقيقاً همان آقاي شايان داستان (حسام نواب صفوي) و به واقع خود آنها، توهين نمي‌كنم با تك تك‌تون كه داريد مي‌خونيد زندگي كردم دوستامين دوستتون دارم اما با هم كه تعارف نداريم زماني كه يه برداشت ويژه از پارتنرتون گرفته مي‌شود چطور تعادلتون رو از دست مي‌دين و يا وقتي كه گريم يكي از شما كمي ديگري رو متمايز مي‌كنه باز هم عين ماهي كه تو روغن داغ افتاده باشه جلز و ولز مي‌كنيد... چند بار چند تا از شما براي يك رنگ تيره تر يا روشن‌تر فون قهر كرديد تازه اين اونهاييه كه من تو حرفم ديدم واي به حال پااندازي‌ها و قواديهايي‌ كه ما در پس پرده نديديم
البته زياد لرز به دلتون نندازين اشكالي نداره تو مملكتي كه رجاله‌ها خر داغ مي‌كنند و عوام و قاطبة نفوس هم چيزي از هنر سردر نمي‌يارند شماها كلي كلارك گيبل و اينگريد برگمنيد
خوب اشكالي نداره بالاخره يك آقاي بيضايي بايد باشه كه اگه نباشه چه خواهد شد؟!؟!اگر اشتباه نكنم آنچه شنيدم و در افواه عموم جامعة هنري ايران چو پيچه شده بود داير بر اين مطلب بود كه اين فيلمنامه يا فيلم يا هر چه كه بود داستان كار قبلي بهرام بيضايي است و وااسفا كه اگر اينچنين بوده باشد به راستي كارگردانان بزرگ ما اينقدر حقير شدند كه عروسكان خمان و چمان محافل طرب و بنگ و ننگ و مي و پياله آنها را به هر سو و سمتي سوق مي‌دهند؟؟؟؟ بگذريم از كارگردانها كه بگذريم بايد براي بدبختي سوپراستارهاي واقعي گريه كنيم كه حتي آتيش من رفيقشون هم تر و خشك رو با هم مي‌سوزونه
بعله اين جماعت 00000000001/0 درصدي از جماعت بازيگر هم متاسفانه به همان چوب آقايان زده مي‌شوند اما نقدا جاي گله گذاري نيست چرا كه جماعت ما نيز به عكس براي هم مقدار كم آدم جلف تمامش به لجن كشيده شده است ، پس جبهه نگيريد اينو اونم برام مثال نزنيد اونايي رو نمي گم كه از بركت درس و هوش و استعداد سر كارند و اي شهرتي هم دارند خودتون هم مي‌دونيد كيا رو مي‌گم اونايي كه تحصيلاتشون در حد ... و يا ابتداً از سوراخ لق حرفه‌ ديگه‌اي وارد شدند و بعد هم اون حرفه‌رو به ... كشيدن و هم ... و
حالا خوانندگان اين بلاگ پس از 8-10 سال زندگي در سينما بلند و بي هيچ پردة اي اينجا مي‌نويسم آقاي بيضايي درود بر شما و تربيت شدگان مكتب شما و همچنين اي تمام خواننده‌گان اين دستنوشته تمامي مطالب وقتي همه خوابيم پلان به پلان واقعيت و در عين واقعيت به مراتب حتي بدتر از قيلمي است كه ديديد و پشت صحنه نيز حرمسرايي است كه هر يك از زنان سوگلي سعي در نزديكي بيشتر به مركز اين دايره دارند از آوردن شيريني و كادو و ... گرفته تا اظهار علاقه و هر نوع پاچه خواري ، زير آب زني و خاله‌زنكه و عمومردك بازي هم كه تا دلتان بخواهد تو رو خدا اما و اگر استثناء رديف نكنيد ؟!؟ استثناء خود منم و خود خيلي‌ها كه حسابمون معلومه
استثناءها گلشيفته فراهاني‌ها و خانواده‌هاي اونها هستند و همين بيضايي‌ها و هنرمندان مولفي چون اينها
بعله آقايان سوپراستار؟!؟ آقايان تهيه كننده ؟!؟ آقا و خانوماي 40 _ 50 ساله بزرگ سينماي ايران اين درد نسل ماست نه اوني كه شما مي نويسيد و مي بينيد و اينگونه است كه


بر سر سينماي نسل ما هم همان رفت كه بر سر خودمان

No comments: